نيت، روح عمل است
آن دم که امام علي(ع) در جنگ جمل پيروز شد، يکى از يارانش به وى گفت: چه خوب بود برادرم همراه ما بود و پيروزى شما را بر دشمن مىديد! و در فضيلت اين جهاد شرکت مىکرد. امام(ع) پرسيد: آيا قلب و فکر برادرت با ما بوده است؟ عرض کرد: آرى! فرمود: پس او هم در اين معرکه با ما بوده (نه تنها او بلکه) آنان که در صلب پدران و رحم مادران عقيده آنها با ما هماهنگ است و روش آنها روش ماست با ما در اين جنگ شريک بودهاند! همانا که به زودى متولد مىشوند و دين و ايمان به وسيله آنان نيرو مىگيرد.
گفته شد نيت روح عمل است، يعني عملي که در آن نيت نباشد روح ندارد و بي ارزش است. نيت يعني انسان قصد داشته باشد و در کنارش انگيزه اطاعت هم باشد و نيز گفته شد «نيت مؤمن خير من عمله: مومني که نيت مي کند اگر نتواند آن کار را انجام دهد آن ثواب را مي برد.» پيامبر(ص) در روايتي فرمودند: «هيچ عملي ارزش ندارد مگر به واسطه نيت.»
انگيزه در قصد ما اثر دارد و مي تواند عمل ما را به بهترين يا بدترين صورت قرار گيرد. نيت علايق و پايبندي هاي ما را نشان مي دهد. علاقه ها را در سه نکته مي شود خلاصه کرد: ?- هر کسي به عملي راضي باشد مثل کسي است که آن عمل را انجام مي دهد؛ اگر عمل، عمل ثوابي باشد ما در آن ثواب شريکيم و اگر عمل زشتي باشد در عقاب آن شريک هستيم. ?- هر کس به عمل گروهي راضي باشد او هم از آن گروه خواهد بود؛ يعني مخالفتي نمي کند. ?- هر کس هوادار گروهي باشد در ثواب و عقاب آنها شريک هست؛ نه تنها راضي است بلکه حمايت مي کند.
تقسيم بيت المال
از نکات جالب اين خطبه اين است که امام(ع) پس از پايان جنگ، وارد بيت المال بصره شد و آن را مملو از طلا و نقره يافت چند بار فرمود: «غرى غيرى: غير مرا فريب ده!» سپس دستور داد آنرا بين اصحاب و سربازان تقسيم کنند و به هر کدام پانصد درهم بدهند، خود نيز همين مقدار برداشت، در اين هنگام شخصى رسيد که در جنگ شرکت نداشت، گفت: اى اميرمؤمنان! گرچه در صحنه جنگ نبودم ولى قلبم با شما بود، به من هم از غنائم چيزى بده! امام سهم خود را به او بخشيد و چيزى براى خود باقى نگذاشت!
اميرمؤمنان علي(ع) در زمان خلافت خود در تقسيم بيتالمال کوچک ترين تبعيضي قائل نميشد و هيچ کس را بيجهت بر ديگري ترجيح نميداد، و اگر گزارش ميرسيد که يکي از فرمانداران، در اين مورد تخلف نموده، او را شديداً مورد مؤاخذه قرار ميداد.
حرمت اموال مردم بصره
بعضى از سربازان در مورد اسارت مردم بصره اصرار مى ورزيدند و امام پاسخ منفى مى داد و مىفرمود: آنچه از اسلحه و اموال در ميدان جنگ باشد بر شما حلال و آنچه در خانههاست حرام! پرسيدند: چگونه ممکن است خون آنها بر ما مباح باشد ولى اسارت آنها حرام. امام(ع) فرمود: چگونه من اجازه بدهم از مسلمانان و در بلاد اسلام کودکان و فرزندان به اسارت گرفته شوند.(اسارت مخصوص کافرانى است که به مقابله با لشکراسلام برمىخيزند.)
باز بعضى در اسير ساختن شکست خوردگان اصرار ورزيدند، امام براى اينکه غلط بودن اين پيشنهاد را بر آنها روشن سازد فرمود: بسيار خوب! نخست قرعه درباره عايشه همسر پيغمبر(ص) مىاندازيم، تا به ببينيم سهم کداميک از جنگ جويان مىشود، همه با شنيدن اين سخن استغفار کردند و گفتند: آياچنين چيزى ممکن است؟ و به اين ترتيب از پيشنهاد خود منصرف شدند(شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد، ج 1، ص 250)